بسم الله الرحمن الرحیم- بهترین پرتره حضرت مسیح علیه السلام- در جوانی در ایران علاقه عجیبی به پوستره ائمه اطهارعلیهم اسلام داشتم وبا پوسترها صحبت میکردم وبعد مجبور شدم که در دل صحبت کنم وچند نفر از دوستان واشنایان که به منزل ما میامدند بچه های انها چنین کاری کرده بودند ووالدین انها ترسیدند ودیگر به منزل ما نمی امدند وبا نگاه دلسوزانه به من مخصوصا خانم ها نگاه میکردندومدوام نسخه مینوشتند که ازایشان کار نکشید وبه مسافرت ببرید ومانند ان- تا انکه روزی به منزل امدم دیدم جای عکس برگ حضرت حجت علیه السلام وتهنیت الله یک تابلوی زیبا یک منظره کنار رودخانه از کنار یک درخت درغرب وبه شمت مرغزار وجنگی تنک در شرق جای گزین کردند وبحث این بود که دوران دگرزیستی من درحال رخ دادن است- وبعدا من عکس ی ازسید الشهدا سلام الله علیه واله والسلم داشتم وزمانی که همه درخواب بودند من بیدار میشدم وبه ایشان فکر میکردم وبعدا من به انگلستان رفتم اولین مغازه پوستر فروشی رفتم مغازهای دارابود وتاحدودی شیک ودرته ان عکسها وتابلو ها وپوسترهای قاب داربود یک جواند برومند انگلیسی ایستاده بود درحالیکه نزدیک به سکته مغزی وقلبی بودومن از قیافه او کمی متوحش شدم وخواستم بگویم زودگریه کن که راحت شوی حالت من رادید متوجه شدگفت این عکس روبرو را مبینی عکس ملکه الیزابت است گفته بله وبعد اضافه کردم که فکر میکنی خوب تهیه نشده است باتعجب به من نگاه کرد وگفت این یک شاهکار است البته چیزی که تشخیص بدهم این یک شاهکار است ملتف نشدم ولی فهمیدم سطح بالائی دارد ایشان اضافه کرداین عکس رافلان عکاس مشهور انگلستان گرفته است که مزد ایشان حداقل یک صدهزارپوند است واین عکس در ست مانند انکه یک ساختمان میخواهند گچ کاری کنند که قبلا لایه زیرین تهیه میکنند وبعد روی ان گچ کاری میکنند روی صورت ملکه بیست چهار ساعت قبل یک موادی که روی ان یک پارچه قر ار میدهند که ملکه یک شبانروز خواب ندارد وبایداطاق باز بخوابد وبعد روی صورت ایشان یک گریم فوق العاده گران انجام دهند وبقدری ای عکاس محاسبه میکند تا همچیز مطابق میلش شود- ولی به عکس ان نگاه کن عکس حضرت مسیح علیه السلام بود در یک زمینه زرد کم رنک ویک ص2لیب که حضرت بصورت نمادین دست ها را به سمت ضلع صلیب کشیده بود وسر اش پائین که باحالت گیچی ومنگی وتعجب درحال لعنت کردند به زمین نگاه میکرد وفقط یک پارچه زرد دروکمر ایشان بود وایشان فبرمودند از این ساده تر واستفاده از سکس مردانه وحالت تعجب وگیچی که خداوند بداد ایشان نرسیده است وواقعا به نظر حقیر سعی شده بود که کوچکترین اشکی جریان پیدا نکند- شاید میتوان گفت هنر برای هنر- این سوئال برای من مطرح بود که همه جا عکس از حضرت مسیح علیه السلام بروی صلیب است وای هیچگاه مراسمی برای موضوع وجود ندارد وتولد حضرت مسیح پای کوبی انچنانی است وچون روز دستجمعی است وروز متبرک است به همه مجردها میگویند وحتی به والدین انها که جفت مطلوب خودر دران وا ویلا پیدا کنید وبچه ها پس اپرس وجو فهمیده بودند که بعضی کلیسا مراسم سخنرانی برای روز شهادت دارند ودراین کلیسا حداگثر سه ردیف بیشتر پر نمیشود و واگر انهازنان ومردان پیر هستند وچون باید ردیفی پر شود انها پشت خانم قرار گرفته بودند وهمه بشدت ارایش کرده بودند وعطرانها انسانرا گیچ میکرد وارام دستمالی رابیرون میاوردند ومخفیانه از شیشه باریکی انرا خیس میکردند وبردوچشم میگذاشتند- یکی از علما رحمت الله علیه به من فرمودند اخیرا درتهران در طبق اشراف باب شده است که مولودی بگیرنند درست مانند کریسمس واز قبل میگویندوبه والدین وعذب ها خوب نگاه کنید وجفت مناسبرا انتخاب کنید که روز متبرکی است وبعضی زنان بیوه ومردان بیوه راانتخاب میکند که به نظرانان بر ای هم مناسب هستندومداوم نقل وسکه بالای سر عروس وداماد میریزنند وهلهله میکنند بخوربخور است ودختر وپسر قاطی شعر میخوانند به سبک کلیسائی – اسلامی وبه نوازدگان ونوح خوان وکسی مقاله جالبی بخواند یک سکه میدهند وبا کادوهائی که اکثراخارجی مایل هستند با ایشان صحبت کنند ان زمان درفلسطین که تقریبا همه جا دنیا چنین بوده است مسافر خانه در طبقه همکف یک طویله داشتند واطاق مسافر خانه در طبقه دوم بوده است ولی بعضی مسافر خانه یا بعلت فقر ویابعلت کمک کردن به فقرا ان طویله تبدیل اطاق همگانی میکردندوکسانی مرکب نداشتند میتوانستد درانجا اطراق کنند واین عکس در اخر طویله حیواناتی است دروغ استی یهودیان شایع کرده بودند که ایشان مسیح نیست زیرا حضرت مسیح علیه السلام بر خلاف دین یهود ورهبران یهود چیزی نخواهد گفت وایشان یک شورشی است ومیخواهد باند درست کند وچون میدادند که رومیان به کسی مالیلت زیادتر بدهند ونبض مردم را دردست داشته باشد ایشان به رهبری یهودیان انتخاب میکنند لذا ما مجبور میشویم که مالیات زیادتر بدهیم وهر لحظه ان اقتدار یهود بر بادبرود افراد عادی به ان طویله میامدند که این مطلب را شنیدهاند وحضرت هم میشناختند وحضرت میفرمود که اجازه دهید که پای شما را بشورم به هم چشمک میزدند ومیگفتند بشور وغداذا میاوردند وجای انها را مرتب میکردند ویک دفعه یکی از افراد دست حضرت مسیح علیه السلام ر ا میگرفت ومیفرمود ما نورخداوند رادیدم وحال شما بنشنید وبه ما دستور دهید این اطاق توسط مشعله های روشن میشود وتوسط هیزم گرم میشد ولی راه خروج ضعیف بود وچناچه درب را زیاد باز میکردند هوابشدت سر میشد ودر داخل دودی غلیظ میگرفت حال شای به این علت وشاید به دلیل که زیتون گران قیمت بوده است وشاید رسم بر این است که درساعت معین خاموشی ایجاد شود ومشعل را خاموش میکردند وحجضرت توسط نور چهره فضار روشن میکرد وتا صبح هیچکس پلک نمی زد وافراد میگفتند مطمن باشید که ما از اینجا خاترج شویم انچه که میتوانیم خواهیم کرد واین پرتره در زمانی که حضرت درحال نور افشانی وصحبت کردن است بایدگرفته شود